محرم93
عزیز دل مامان و بابا،این اولین محرمیه که میبینی و تو مراسمات عزاداری شرکت میکنی
سعی کردم هر جایی که میریم رو ازت عکس بگیرم تا به یادگار بمونه
اینجا محوطه جلوی مسجد شهرکمون هستش که با بابایی عکس گرفتی ما چند روز مراسها رو تو شهرک خودمون بودیم...........
اینجا هم زینبیه مخصوص خانم هاست که عزاداریهای بسیار زیبایی اجرا میکنن
عاشق تسبیحی..............!
اینم یه چند تا عکس از دسته های سینه زنی که هر هیءتی جلوی محوطه مسجد جمع میشدن که هیءتهای خراسانی ها شیرازی ها سیستانی ها و جوانان بود
تو اون شبها بچه ها مسولیت زیادی داشتن مثل طبل زدن پذیرایی کردن و دنبال دسته زنجیر میزدن
اینم عکسش .مامانی دوست داره سال دیگه شما رو هم تو دسته ببینه ایشالا
اینجا هم مراسم شهادت حضرت علی اصغر هستش .....از روز قبل به ما گفته بودن که فردا شب تن بچه ها ی نوزاد لباس علی اصغر بکنید منم که دیدم شما لباس سبز نداری شال سبزم رو بریدم و برات لباس درست کردم که عکسش رو میزارم
تو اون شب مداحمون به همراه برادرشون مراسم رو اجرا کردن و مسول زینبیه که دید لباست خیلی خوشگله شما رو از من گرفت و کنار گهواره برد و بعدش هم برادر مداحمون شما رو بغل کرد و تا بالا رفتی ولی ترسیدی و گریه میکردی مداحان محترم هم میکروفون رو جلوی لبات میگرفتن تا صدای گریه ات پخش بشه ...............!!منم تا صدای گریه ات رو شنیدم و سریع رفتم گرفتمت و شما تو بغلم زود آروم شدی و خوابیدی........البته دوستامون هم خیلی نگرانت شدن و مسول زینبیه بعد از مراسم اومد و احوالت رو ازم پرسید........
وقتی چراغ ها روشن شد بیدار شدی و منم با گهواره حضرت علی اصغر ازت عکس گرفتم
...............اینم صبح تاسوعا تو بلوکمون..........
امید در صف نماز ظهر تاسوعا
اینجا هم شما با بابایی تو دسته ظهر عاشورا هستی
اینجا هم شب شام غریبانه که واقعا مراسم حزن انگیز و زیبایی بود
اینم شمع های ما و دوستامونه که کنار هم به نیت هر کس روشن کردیم و شمع شما تا آخر روشن موند.........
امید بغل خاله آمنه............
امید خسته شد و خوابید ...........
یا حضرت علی اصغر نگهدار پسر منم باش...................
و یه خبر خوب هم بدم که اول محرم ما رفتیم تا نی نی خاله آزاده رو ببینیم (فاطمه جون عزیز دل خاله).........مهرش که به دل من و شما نشسته تا ببینیم خدا در آینده چی میخواد .....!!!!اگه اخلاقش به خاله آزاده جون بره که حتماااااااااااا
ایشالا خدا همیشه نگهدارش باشه
امید دل مامان ، مامانی یه جمله مینویسه که دلم میخواد خوب بهش فکر کنی
"اگر میخوای یه انسان باشی ،یه مرد باشی،یه حامی باشی.....داستان عاشورا رو بخون"
یکی از قشنگترین و جگر سوز ترین حرکت عاشورا برای من زمانیه که امام حسین (ع)در شب عاشورا خارهای اطراف خیمه رو جمع میکرد..........؟! یا حسین مظلوم