امید دلها

کارها و شیطنت ها!!!!!

1393/12/13 14:33
نویسنده : مامان و بابا
575 بازدید
اشتراک گذاری

میوه ی دلم،لحظه های قشنگی از زندگی سه نفرمون رو داریم ورق میزنیم حیفم اومد که ثبت نشه و سعی کردم تو این مدت یه عکاس باشم عینکالبته از یه سری شیطنت هات نمیشد عکس بگیرمخنده

خوب از یه روز زیبا و جمعه که هوا خوب بود و ما پسری رو بردیم پارک محلمون شروع میکنم

همیشه با انگشتت کاری رو که میخوای برات انجام بدیم نشون میدی ،الانم دارین دستور میفرمایین که تاب بازی بسه منو ببرین کنار فواره های آبخنده

تو راه برگشت هم حسابی خسته شده بودی و خوابیدیخواب

زمستون امسال که مثل پارسال نبود ولی یه روز برف اومد و ما هم زیاد ازش عکس نداریم خجالت

همون روز برفی صبح که از خواب بیدار شدی و من از پشت پنجره برفها رو بهت نشون دادم دستت رو بردی جلو و گفتی إإإإإ ...یعنی اینا چین؟عینک (مترجم هم هستم) بعد سریع لباس تنت کردم و رفتیم پایین بلوک و با همسایه هامون برف بازی کردیم و شما بیشتر مات داشتی نگاه میکردیبوس

شبش هم رفتیم خونه خاله نگین اینا و باهاشون رفتیم بیرون...اینم عکسهاش

اینم یاسین گل پسر

یه چند تا عکس از عشق بازی با عکس هاتبوسخندونک

یه روز جمعه دیگه ظهر سه نفری رفتیم پایین بلوک و یکم بازی کردیمچشمک

اینجا هم میخواستم ببینم کت و شلوارت اندازت شده یا نه که دیدم واسه سال دیگت خوبهبغل ولی خودت ذوق کرده بودی منم ازت عکس گرفتم

طبق معمول اکثر روزها منتظر بابایی هستی تا از سر کار بیادفرشته

روز 22 بهمن هم پایگاه هوانیروز جشن گرفته بود و ما رفتیم سر کار بابایی ،پرچم ایران به همه بچه ها دادن و تو هم ذوق از پرچم و مثل بقیه تکونش میدادیبغلبوس

خوب حالا یکم از شیطنت هات برات مینویسمخسته

همش دلت میخواد از میز تلفن بری بالا و بپر بپر کنی که البته یه دفعه هم افتادیسکوت

اینم مراحل صعود......

برای اینکه قدت به همه جا برسه رو پنجه هات می ایستی تا جایی که جا داره دیگه رو نوک انگشتات وزنتو میندازی(قربونت برم)بوس

حالا دیگه در جا کفشی رو مثل آب خوردن باز میکنی که مجبور شدم چسب بزنم به درشخندونک

اینم مراحلش.........

ووووووووووووووو از تو جاکفشی کفش سوتی خودتو که گرفتیم تا تشویق به راه رفتن بشی رو برداشتی

و البته که موفق هم شدیم و خبر خوب امروزم اینکه از 6 اسفند ساعت 10 شب یهو شروع کردی به بلند شدن و راه رفتن(الهی قربون قدم هات برم که یکی از زیباترین لحظه های زندگی پدر و مادر راه رفتن قدم به قدم دلبندشونه که وقتی میایستی پاهات میلرزه و میخوای تعادلت رو حفظ کنی...ایشالا همیشه استوار قدم باشی مادر)

اینم چند تا از عکسهای بلند شدن و راه رفتن پسملی مابوسبوس

خودت خیلی ذوق میکنی از این که راه میری و ما بیشتربغلبغلبوسبوسبغلبغل هر وقت راه میری میخندی و ذوق میزنیخندونک

خووووووووووووووب مطلب مهم شیطنت های شما کامپیوتره که علاقه وافری بهش داری و صبح به عشق کامپیوتر بیدار میشی ظهر جلوی کامپیوتر خوابت میبره و مامانی از دست شما نمیتونه کامپیوتر رو روشن کنه بابایی که کلا بیخیال کامپیوتر شده خستهخودت روشنش میکنی و رو پنجه میایستی تا ببینی مانیتور روشن میشه یانه بعد انقد غر میزنی تا ببریمت رو صندلی،روی صندلی نشستن همانا و تا روی مانیتور رفتن و....مسایل خنده

اینجا هم بابایی تو اتاق داره با موبایل حرف میزنه شما فکر کردی کامپیوتر رو روشن کرده و درو بستهمتفکر

گریهگریه

اشکهات رو زمین مشخصهگریه و تا درو باز نکنیم گریه هات بند نمیادخسته

.

.

.

کار دیگه علاقه به روشن و خاموش کردن آباژوره که تازه یاد گرفتی و با اون دستهای کوچولوت هی دکمه شو فشار میدی

روشن

خاموش

اوایل دوست داشتی با این توپ هی راه بری هنوز هم بهش تکیه میدی و تند تند راه میری

خیلی دوست داری که حلقه های رنگی رو روی هم بزاری چون ما خیلی تشویقت میکنیم هرچند اشتباه میزاریچشمک

یه کاری رو جدیدا یاد گرفتی بیسکوییت های کرمدار رو از هم باز میکنی و شده یکی از بازیهات ...کاری که ما بزرگترها هم بعضی وقتها  انجام میدیمخندونک

یکی دیگه از شیطنتهات از مبل بالا رفتن و روشن و خاموش کردن لامپ هاست که خیلی جدی پیگیر هستی که انجامش بدی و روزی 20 بار باید تکرار بشهخسته

و مهمترین قسمت کارت هم شب وقتی داریم میخوابیم بلند میشی از رو مبل بالا میری و لامپ ها رو روشن میکنی و دست دسی  میکنی و هر چی میگیم امیییییییییییییییید بخواب ....نکن... اصلا گوشت بدهکار نیست و تا بابایی مبل رو از زیر پریز بر نداره راضی به خواب نمیشیمحبت

اینم یه عکس دیگه از راه رفتن گل پسر قند عسلبوسبوس

زیبا شود به کارگه عشق کار من            هر گه نظر به صورت زیبا کنم تو رامحبت

پسر نازنینم ایشالا که همیشه در پناه امام رضا (ع) باشیبوسمحبت

 

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

s&r
13 اسفند 93 14:45
سلام خوشحال میشیم به نی نی های ما رای بدید http://www.laplas.co/cont-post.html#!contId=4128
مامان و بابا
پاسخ
ماشالا چه نی نی های خوشگلی رای دادم عزیزم
♥ نیکتا ♥
13 اسفند 93 15:24
___♥♥♥ __♥♥_♥♥ _♥♥___♥♥ _♥♥___♥♥_________♥♥♥♥ _♥♥___♥♥_______♥♥___♥♥♥♥ _♥♥__♥♥_______♥___♥♥___♥♥ __♥♥__♥______♥__♥♥__♥♥♥__♥♥ ___♥♥__♥____♥__♥♥_____♥♥__♥ ____♥♥_♥♥__♥♥_♥♥________♥♥ ____♥♥___♥♥__♥♥ ___♥___________♥ __♥_____________♥ _♥_____♥___♥____♥ _♥___///___@__\\__♥ _♥___\\\______///__♥ ___♥______W____♥ _____♥♥_____♥♥ _______♥♥♥♥♥ سلام وب شماعالیه من وقتی عکس کودک شمارو میبینم فکر میکنم اجی وبرادر خودمه راستی به وب منم بیایید واگه موافق بودیید تبادل لینک هم بکنیم مرسی -----------
مامان صبا
13 اسفند 93 22:04
خیلی عکسا قشنگه قربونش برم باشیطنت هاش خیلی دوست داریم عزیزم.
مامان و بابا
پاسخ
سلام ممنونم زهرا جون ما هم شما رو دوست داریمقربونت عزیزم
مامان یاسین
13 اسفند 93 23:26
سلام عزیزم خیلی خیلی خوشحال شدم راه افتادی مواظب خودت باش کوچلوی من بیا بایاسین من بازی کن افرین گلم
مامان و بابا
پاسخ
سلام خاله نگین جون مرسی چشم میام با یاسین جونی بازی میکنم
مريم
16 اسفند 93 16:53
سللللللام.عكسها خيلي قشنگه مخصوصا اوني كه كت پوشيده و ذوق كرده خيلي نازه ......... ووووواي چقد خوشحال شدم راه ميري عزيزم ماشاالله...
مامان و بابا
پاسخ
ممنونم مریم جون آره منم از عکس کتش خوشم میادشما خوشحال شدی واسه راه رفتنش فک کن من و باباش چه حالی داریممرسی از محبتت
مامان زهره
28 اسفند 93 1:39
ای جونم چقذر ناز شدی خوشگلم سال نورو به شما تبریک میگم امیدوارم سال خوب وخوش بهمراه سلامتی داشته باشید وبه همه آرزوهاتون برسید آمین
مامان و بابا
پاسخ
ممنونم عزیزم سال نوبرای شما وآریا خوشگله هم مبارک باشه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امید دلها می باشد