امید دلها

پسر گلم

1393/6/28 19:21
نویسنده : مامان و بابا
307 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گل مامان و بابا، دوست داشتنی ،من و بابایی اینو یقین داریم که همه ی بابا و مامان ها عاشق بچهاشون هستن ولی احساس ما به تو بالاتر از یه عشق فرزند و والدینی هستش نمیدونیم چیه ولی خدا بهمون رحم کنه که ما دیوونت شدیم و این دیوونگی داری شدیدتر میشه و تو هر روز عزیزتربوس

یه چند تا از عکسها و پیشرفتات رو تو این چند روز برات میزارم قربونت برممحبت

امید سوار پیتکو پیتکوچشمک

امیدی در حال رفتن به ددر که ذوقیده و البته جدیدا بای بای هم میکنه فدای دستهای کوچولوت

امید، ننه نقلی مامانی

وتلاش پسر گلم برای بلند شدن ،انقدر از این شیشه بدبخت بالا رفتی که جای انگشتهات روش موندهخسته

و بلاخره وایستادیتشویق

ایشالا همیشه استوار قدم باشی بغل

پسر گلم که به مامانی گل هدیه میدهبغلبغلبغلبوسبغلبغل

پسری گلم که از همه چیز بالا میره و جدیدا با ماشین لباسشویی هم آشتی کردهخنده

و عاشق سیب زمینی و پیازه!!!!!!!!!سوالمتفکر

امیدکم در حال بازی تو اتاقش و خرسی که اولین بار دادم باهاش بازی کنی و ازش خوشت نیومد

و عکسی که بزرگتر از خودت افتادی ولی منو بابایی عاششششششششق این عکسیم محبت

شهرام شکوهی این بیت رو واسه من گفته:

نگاه تو بهم انگیزه میده    خدا تو رو برای من آفریدهبغلبغلبغل

پسندها (2)

نظرات (15)

بابایی
28 شهریور 93 19:55
پسرم لحظه لحظه بزرگ شدنت جلو چشمامه...خدا رو بخاطر نعمت وجود تو شاکر و سپاسگذارم..چقدر تو باهوشی... و چه زیبا خوابیدی دوست دارم!!!!!
مامان و بابا
پاسخ
خدا رو هزاران بار به خاطر وجود شما دو عزیزم شکر میکنم
مامان سوده
28 شهریور 93 21:10
فرزانه خیلی دلم میخواست بیشتر میموندم عکس میگرفتیم اما نشد...خواستم ماجرای اون روزو تو وب امیر بنویسم بازم نشد چون مجبور به بازگو کردن حقایق بودم و ابرو پسملم میرفت زیاد خوش اخلاق نبود..
مامان و بابا
پاسخ
آره سوده جون منم خیلی دلم میخواست عکس بگیرم ولی تا اومدیم از هم خبر بگیریم و حرف بزنیم وقت تمام شد و شما هم زود رفتیایشالا ایندفعه خونه شما عکس بگیریمالهی فدای محمد طاهای نازنین برم که انقدر مهرش به دلم نشسته امیر مهدی هم خیلی پسر گلی هستش اقتضای سنیشون اینه عزیزم
مامان یاسین
28 شهریور 93 21:49
وای عزیزم خیلی بامزه شده خداوند همیشه براتون نگهش داره از طرف من حتما ببوسش امید جان زود بزرگ شو بیا با پسرم بازی کن
مامان و بابا
پاسخ
مرسی خاله نگین جونم شما هم یاسین جونو ببوسش و بگو صبر کن من راه بیافتم باهات بازی میکنم
مامان ریحانه
29 شهریور 93 10:37
وااااااااااااااااااااای خدا این عکسها چقدر خوشگله اون نه نه نقلی چه نازه اون جایی که بهت گل میده روی پیتیکو پیتیکوش هم خیلی خوشگله ما این عکسها رو میخوام برام میل کنننننننننن
مامان و بابا
پاسخ
آره عکسها رو به زور و با بدبختی گرفتم چند ثانیه بیشتر نتونست خودشو رو پیتکو پیتکو نگه داره و زودی میوفته باید شکار لحظه ها کنم اونی هم که گل میده فوق العاده اتفاقی بود میخواست پرتش کنه رو هوا عکس گرفتم و.... خیلی وقت بود میخواستم ننه نقلیش کنم که شد خوب هر کدوم رو میخوای کپی کن عزیزم
مامان ریحانه
29 شهریور 93 10:39
تو این عکس آخری هم خیلی بزرگتر افتاده انگار 3-4 سال دیگشو دیدم
مامان و بابا
پاسخ
آره خیلی بزرگ افتاده اگه این شکلی بشه که واااااااااااااااااااااای
مامان ریحانه
29 شهریور 93 13:43
ببخشیدا ببخشیدا کپیش که کیفیت نداره
مامان و بابا
پاسخ
خواهرمخواهرم حالا یادم اومد که resizeکردم عکسو چرا عصبانی میشی چشم
مامان راحله
29 شهریور 93 14:48
ماشاالله. خیلی خوبه که لحظه لحظه بزرگ شدن بچه هامونو مبینیم خدا حفظش کنه این پسر دوست داشتنی رو زود بزرگ شو امید وهمبازی پسر من شومنتظریم
مامان و بابا
پاسخ
آره من از دیدن وبلاگهاتون لذت میبرم چشم ولی هر چی هم زود بزرگ بشه به علی که نمیرسه اون موقع علی جون حوصله بازی با بچه کوچولوها رو نداره
مریم
29 شهریور 93 16:35
ای جانم چقد تو عکس ننه نقلی مظلومی عزیزم ....
مامان و بابا
پاسخ
مظلوم دیده میشه ولی زیر چادر ....
مامان سوده
29 شهریور 93 17:46
فرزانهههههههههههههههههههههههههههههه امدم عکسها رو دوباره نگاه کردم ....من الان عصبانیمممممممممممممممممم...بچه داره دست میزنه به سیب زمین ها!!!!فرزانه میدونی من حساسمممممممممممممممممممم!!!!بچه اسهال میشه اگه دست کثیف بزنه به دهنش!!!!اکاری نکن الان پاشم بیام اونجا!!!واییییییییییییییییییی یک عکس دیگهههههههههههه بچه کنار ماشین لباس شویی روشن!!!!برق بچه رو نگیره ماشین روشن!!!!فرزانههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه!!!دارم میامممممممممممممممممممممممممم!!!فکر قلب من نیستی؟؟؟؟
مامان و بابا
پاسخ
خودمم اصلا نمیزارم بهشون دست بزنه فقط یه لحظه خواستم عکس بگیرم عزیزم حساس نباش بچه باید تو خاک بزرگ بشه تا بدنش حساس نباشه
مامان سوده
29 شهریور 93 17:49
فرزانههههههههههههههههههههههههههه بچه لب کابینت!!!!! میافتههههههههههههههههههههههههههههه....واییی زنگ بزن 115!!!قلبمممممممممممممممممممممممممممم....بچه هام بی مادر شدن رفت.....
مامان و بابا
پاسخ
دور از جون عزیزم ما به شما احتیاج داریم سودههههههههههههههههههههههههههههههه مواظب بودم نگران نباش بابا جون پسره ها دختر که نیست مادر یه پسر با یه دختر رفتارهاش فرق میکنه
مامان سوده
29 شهریور 93 17:51
کار خوبی کرد شیشه رو کثیف کرد!!!
مامان و بابا
پاسخ
حالا که ایشون کارشونو میکنن دیگه به تمیز کردن شیشه نمیرسم هر 5 دقیقه یک بار از شیشه میگیره میره بالا
مامان سوده
29 شهریور 93 17:53
در ضمن من نظرات بقیه رو خوندم ....بچه در حال پتیکو پتیکو که خودشو نمیتونه نگه دارهههههههههههههههههههه اگه بیافته چییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟فرزانههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه......... /|/|------------ این نوار قلبم بود صاف شد....خونم گردن توست...
مامان و بابا
پاسخ
سوده برات کد احیا زدم خوبی؟ دور از شوخیاز من به شما مادر حساس نصیحت که محمد طاها ی جیگر خاله رو بزار آزاد باشه و از زندگی خودش تجربه کسب کنه تا لوس بار نیاد من خودم خیلی حساسم که اتفاقی برای امیدم نیوفته ولی تا حدی هم آزادش میزارم به قول قدیمیها بچه تا نیوفته بزرگ نمیشه مرسی از توجهت به پسرم خاله جون
سحر
31 شهریور 93 11:36
وااااااااااااای چه عکس های با حالی، عکس های با چادرش خیلی با حال شده.
مامان و بابا
پاسخ
ممنونم سحر جون
مامان رها
3 مهر 93 17:31
چقدررررر این گل پسر ناز شده ماشاله به پیشرفتاش خیلی چادر بهش میادا واقعا هرروز که بزرگتر میشن عزیزتر میشن فرزانه جون خدا واستون حفظش کنه
مامان و بابا
پاسخ
مرسی آره چادر و روسری و... کلا حجاب به بچم میاد راست میگی هر چی بزرگتر میشن بیشتر تو دل مادر جا باز میکننممنووووووووووووون
دختر عموي ياسين
17 آذر 93 13:47
سلام واااي چقد نازه عسيسم چه مامان خوبي داره كه اينقد عكس ازت گرفته اميد جان بيا كرمان بازم ببينيمت خيلي زياد دل تنگت شدم همه عكسات لاااااااااايك دارن
مامان و بابا
پاسخ
سلام دختر عموی یاسین امید هم دوست داره شما رو ببینه ممنون از لایک هاتاسم خوشگل خودت رو بزار تا خوشحالمون کنی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امید دلها می باشد