امید دلها

عکسهای دوست داشتنی مامانی و بابایی

1393/4/19 16:23
نویسنده : مامان و بابا
729 بازدید
اشتراک گذاری

شیرینم این عکسهاییه که منو بابایی با هم انتخابشون کردیم تا تو وبلاگت ثبتش کنیم تا به یادگار بمونه ما با هر کدومشون خاطره داریم عزیز دلم آرام

بدون هیچ حرفی بریم عکس ها

اینجا اولین باری بود که سه نفری با هم رفتیم پارک

دم در خونمون تو کرمان

اینجا سر ظهر خوابمون نمیومد داشتیم دو تایی بازی میکردیمبوس

بعدشم که خوابیدی عزیز دلمخواب

من و بابایی عاشششششششششششششششق این نگاهتیممحبت

مواقعی که قهر میکنی و هر کاری میکنیم آشتی نمیکنی عینک اینجا چون لباس رو تند تنت کردم و اومدیم بیرون با من قهری ولی تا بابایی اومد تو ماشین پریدی بغلشگیج

اولش از این تاب میترسیدی ولی بعد خوشت اومد

دیوونه اون قطره اب دهنت هستیم که ریخته رو دستت

و اما نشستن و دست دسی کردنبوسبوسبوس

محبت

عروسک مورد علاقه شما که دیگه به خاطر لطفی که بهش داری جزو خونوادمون شدهخنده

جوجه بابا و مامانچشمک

بخواب عشق مامان و بابا ...راحت بخواب عزیز دلمآرام

نگاه معصومانه عشق مابغل

ایشالا همیشه بخندی شیرین مامحبت

 

پسندها (3)

نظرات (6)

مامان ریحانه
19 تیر 93 17:31
عکسهات خیلی خوشگله دلم باز شد همه جا هم میخنده این عکسها رو حتما چاپ کن پاک نشه حیفه
مامان و بابا
پاسخ
مرسی خاله ریحانه جون تو فکر چاپش هستم همونطور که گفتی دیار شوشوخصوصیتو چک کن خواهر
دلبر
20 تیر 93 13:24
خدا حفظ کنه واستون، چقدر قشنگ میخندی تو عزیزم
مامان علی
20 تیر 93 13:48
چقدر روسری بهش میاد .کلا همش قشنگ بود
مامان و بابا
پاسخ
ممنونم مامان علی خوشگله ولی اون روسری نیست ملافه اس
مریم
22 تیر 93 0:16
خیلی زیباست.
مامان و بابا
پاسخ
سلام مریم جون مررررررررررررسی عزیزم
مامان امیر مهدی (سوده)
26 تیر 93 19:00
فدا اب دهنت عزیزمممم
مامان امیر مهدی (سوده)
26 تیر 93 19:01
خدا کنه محمد طاها هم از دهنش اب بریزه من خیــــــــــــــــــــــــــلی دوست دارم ...امیر مهدی خیلی سخت دندون بود اصلا هم اب از دهنش نمیومد!
مامان و بابا
پاسخ
وایییی سوده جون آب از دهنشون بریزه یه دردسره نباشه هم تب میکنن و مشکلات دیگه ولی در کل بچه داری شیییییییییرینهایشالا محمد طاهای خوششششششششگل کلی لباساش خیس بشه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امید دلها می باشد