امید دلها

از غذا خوردن تا حمام کردن

1393/4/26 17:55
نویسنده : مامان و بابا
373 بازدید
اشتراک گذاری

زندگی من ،عکس های یه روز تابستونی که میخواستم بهت فرنی بدم و البته حموم هم بعدش ببرمت رو برات میزارم تا بزرگ که شدی ببینی که میدونم برات جالبهبوس

در حال خوردن فرنی مامان پز که جدیدا میگی قاشق بده دست خودم تا بخورم خستهالبته نمیگی ها من متوجه میشمگیج

اولین باره که بیسکوییت رو به دستت دادم تا خودت بخوری بغل

وقتی دیدیم که دیگه با دستمال و آب خالی تمیز نمیشی بردیمت حمومدرسخوان

اینجا هم با نگاهت میگی که بغلم کنین  الهی قربون اشکات برممحبت کلا دوست نداری سرت کفی باشه و آب رو سرت بریزیم چشمک

بعد از حموم و گریه به خاطر کلاه حموم که رو سرته ،کلا با هر نوع کلاه و روسری و ...مخالفی ولی من بعضی وقتها سرت میزارمزیبا

بعدش لبااااااااس تنت کردیم و......کچلبا poohسر گرم شدی و همه چی یادت رفت

بعدش تصمیم گرفتیم که عکس هنری ازت بگیریم خندهخجالت

شما هم که عااااااااااااااااشق گل زرد رنگ و هر چیز زرد رنگ هستی اصلا همکاری نداشتی و مشغول بازی بودی

ما هم هر کاری میکردیم ژست نمیگرفتی و منم اینا رو بدون فتوشاپ میزارمعینک

اینجا هم خواستم یه گل رو شونه ات بزارم تا یه مدل عکس هنری دیگه ازت بگیرم ولی دوست نداشتی و انگار میگفتی بردار اینو وووووو

منم دیدم همکاری نمیکنی قبل از اینکه همشونو تو دهنت نکنی جمعشون کردم و شما داری بهم نگاه میکنی که ای بابا چرا بر داشتیشون بدههههههههههههههههسوال

وقتی دیدی دارم میزارمشون سر جاش قهر کردیقهرترسو

هر چی هم صدات میکردیم نگاه نمیکردی .. خلاصه آشتی شدیم و یکم تاب بازی کردی و ووووووبعد هم سعی و تلاش برای بلند شدنمحبتبوس

و در آخر هم خوابیدی چون دیگه خسته شده بودی عزیزمخواب

در اینجاست که شاعر میگه درسخوان

بخواب که میخوام تو چشات ستاره ها رو بشمورم لالاییییییییییییییی لا لا لا لالا

پیشم بمون که تا ابد دنیا رو با تو دوست دارمبغل

پسندها (1)

نظرات (15)

مامان امیر مهدی (سوده)
26 تیر 93 18:55
اییییییییییییییییییییی خدااااااااااااااااااااا بچه رو انقدر اذیت نکن فرزانهههههه!!!دقیقا کارهایی که با امیر مهدی میکردممم یادم میاد کشتمش تا بزرگ شد!! از هر کارش عکس و فیلم میگرفتم!طفلک محمد طاها!!!اصلا حوصله و وقت ندارم!!!
مامان و بابا
پاسخ
وقت بزار بعدا خوشگل پسر شاکی میشه ها
مامان امیر مهدی (سوده)
26 تیر 93 18:56
بلهههههههههههه....بچه ها اصلا کلاه دوست ندارن
مامان و بابا
پاسخ
بلهههههههههههههههه ...
مامان امیر مهدی (سوده)
26 تیر 93 18:57
فدای فرنی خوردنت بشم مامانیییی راستشو بگو خوشمزه است یا نه؟؟؟به مامانی نمیگم قول میدم!!!
مامان و بابا
پاسخ
وااااای به خدا خاله سوده انقدر خوشمزه اس که حد ندارهولی دست پخت شما هم معرکه است هااااااا مامانی میگه
مامان امیر مهدی (سوده)
26 تیر 93 18:58
واییی پسملممممم اب بازی کردنتو قربون برم مامانی گلم
مامان امیر مهدی (سوده)
26 تیر 93 18:59
واقعا کههه اشک بچه رو در اوردی؟؟؟؟بمیرم برا اشکهات مامانم
مامان و بابا
پاسخ
من علاوه بر بچه داری از مادر بودنمم لذت میبرم که یکم امید جونی رو اذیت میکنه ولی بعدا تشکر میکنه که این عکسها رو ازش گرفتم
مامان افسانه
26 تیر 93 20:11
الهی همیشه لبت خندون باشهههههههههه کوچولوی ناااااااااااااز
مامان و بابا
پاسخ
ممنونم از لطفتون
مامان علی
27 تیر 93 13:31
فرزانه سر کار گذاشتیشا .ول کن بچه رو دیگه نمیخوابید جای تعجب داشت .پدرشو درآوردیببوسش خییییلی مظلوم ونازه
مامان و بابا
پاسخ
نه بابا بدونی چه شری شده خودش میخواست بازی کنه بچه وقتی خسته بشه راحت میخوابهبوس برای مامان علی
مریم
27 تیر 93 15:36
ای جان با این فرنی خوردنش معلومه خیلی خوشمزست به به... ای کاش بودم ی بوس تپل از دردونه میگرفتم ماشاالله ....
مامان و بابا
پاسخ
مرسی مریم جون قربونت ایشالا فرنی های شما واسه نی نیتون
نیلوفر
27 تیر 93 16:44
فروش عروسک های دستبافت با قیمت مناسب به وبلاگم سر بزنید http://honarhayeme.blogfa.com/
مامان ریحانه
29 تیر 93 14:40
واااااااااااااااااااااای خاله دلم تنگ شده بود برات چه فرنی هم میخوره قربونش برم کیف کردی
مامان و بابا
پاسخ
ما هم دلمون واسه شما و نیایش جون تنگ شده
مامان ریحانه
29 تیر 93 14:46
میکشمت فرزانه دستم بهت برسه محکم نگهش داشتی ازش عکس میگیری دلش نمیخواد حوله دورش باشه منم اینطوری فشارت بدم خوشت میاد هااااااااااااااااااااااا
مامان و بابا
پاسخ
هیچ حرفی واسه گفتن ندارم ولی من مادر مهربونیم
مامان ریحانه
29 تیر 93 14:47
چقدر این لباس بهت میاد خوشگل نازم
مامان و بابا
پاسخ
ملسیییییییییییییی خاله جونیییییییییییییییییی
مامان ریحانه
29 تیر 93 14:48
چقدر آنلاینی
مامان و بابا
پاسخ
آخه تو یه سایت نیستم که چند تا سایت با هم آنلاینم هی میام سر میزنم
مامان سوده
9 مرداد 93 2:15
واااا فرزانه!!!پسرت داماد شد دیگهههه...عکس بذار ازش تنبل خانم!راستی فرزانه راه میره پسملت یا نه؟
مامان و بابا
پاسخ
سلام اومدم اومدمنه بابا شیطون بلا هنوز چهار دست و پا هم نمیره
مامان رها
5 شهریور 93 18:52
عزیییییزم عاششششقتم عکسات خیلی خوشگلن
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امید دلها می باشد